پایگاه خبری ایلام رویداد

ایلام رویداد |با یک آمار رسانه ای شروع میکنیم،

گفته میشود  بیش از 4.5 میلیون دانشجو داخل کشور در بخش های غیردولتی فاقد استاندارد مشغول به تحصیل هستند. و طبق تحقیق بیش از ۳میلیون دانشجو و فارغ التحصیل داریم که در مشاغل غیرمرتبط از رشته تحصیلی خود مشغول کارند.

تعدد نامی دانشگاه و مراکز آموزش عالی خود دلیلی بر بی استاندارد بودن تحصلیلات است.
از سویی نام دانشگاه برای تعداد زیادی از مراکز سنگینی میکند.
اکثر مراکز دانشگاهی تئوری محور هستند و معدود مراکزی عمل محور میباشند.
خصوصا اگر پای درآمد و جذب دانشجو در میان باشد نمرات نیز کیلویی محور است و اساتید باید برای حفظ دانشجو ابتدای ترم قول قبولی بانمره خوب را به دانشجویان بدهد،
درگیریهای نمایندگان مردم در مجلس و مسئولین نیز برای داشتن انواع دانشگاه در یک شهرستان نیز خود داستانی مفصل دارد .
چرا که هم هیئت علمی بودن ملاک است وهم صدور مدارک برای مسئولین بدون دردسر و مطالعه و نیز بدون حضور در کلاسها ،

ازسویی استادان شاغل در دستگاههای دولتی به اجبار جذب دانشگاه میشوند به واسطه ی مدیریتی که در دستگاه دولتی دارند.
که این استادان شاغل در چند جا ،فرصت سؤال از دانشجو و امتحان گرفتن از او را ندارند.
اساتید غیر شاغل در دستگاه دولتی هم حق خواستن تحقیق و حق گرفتن امتحان میان ترم را نیز ندارند چراکه دانشجو ناراحت شده و ادامه تحصیل نمیدهد و هزینه ای به دانشگاه پرداخت نمیکند.وحقوق حق التدریس استاد دانشگاه ویا استادیار برابر یک دهم حقوق کارگر در روز است . و اگر استاد،هم حزب مسئولین دانشگاه نباشد به بهانه ای عذر ایشان را میخواهند .

انتهای ترم هم دانشجو بامطالعه نمونه سوال که باید استاد به دانشجو بدهد  ، امتحانی می دهد و قبول می شود اما توانایی چندانی در رشته تحصیلی خود ندارد و با همین سواد و بهره اندک وارد محیط کار، اگرکاری باشد خواهد شد.
هیئت علمی ها اکثرا قدرتی را پشت خود دارند که میتوانند هیئت علمی شوند و قوانینی وضع میشود که مثلا فرد باید تمام مدارک خود را از دانشگاه ملی یا آزاد اسلامی گرفته باشد و تخصص و تحقیق استاد ملاک نیست ومدارک دانشگاه های دیگر قابل قبول نیست .واز این دست قوانین تا کسی نتواند هیئت علمی شود .
چند شغله ها در دانشگاه ها هم جولان میدهند .
وکشور اسلامیم وطن عزیزم بسیار چند مدیریتی ها و چند شغله ها را دوست دارد و از مدیریتی به مدیریت دیگر جابجایشان میکند تا اینکه ۴۰ سال دوم انقلاب بدست فرزندان این افراد بیافتد وخدای ناکرده فرد متخصص باسواد و قابلی روی کار نیاید.

حال چرا دانشجویان کم سوادی و مدرک ستانی را میپسندند ؟ بدلیل بی انگیزگی و بی هدفی است که مسئولان کشور بوجود آورده اند.نبود آینده ،حجم ورودی زیاد در رشته های عمران و معماری و... ،امتحانات بعد از تحصیل،نبود کیفیت مورد انتظار در ابعاد مدرس، وسایل کمک آموزشی، منابع و امکانات در محل تدریس
و..... دانشجویان امروزی شاهد دانش آموختگانی هستند که هنوز شغل متناسب با رشته شان پیدا نکرده اند.دانشجویان شناختی از رشته تحصیلی خود و آینده آن ندارند.
واقعیت اینکه دانشجویان صرفا به دانشگاه می روند چون کار دیگری ندارند.

چگونه می توان انگیزه داشت و تلاش کرد در حالی که آینده تاریکی در پیش دارند؟
چرا مسئولین کشور و مجلس نمایندگان مردم و وُزَرا نمیخواهند بشنوند و اجازه نمیدهند متخصصین و نخبگان به ایشان مشاوره دهند؟
نه نخبگان ساختگی خودشان.منظور نخبگان واقعی که سهمیه ای نیستند و قدرتی پشت خود ندارند.

انتهای پیام/

نویسنده:
محسن بازرگان
همرسانی کنید:

نظر شما:

security code

طراحی و پیاده سازی توسط: بیدسان