ایلام رویداد |به نقل از راسان خبر؛ هنوز دست چپ و راست خود را به خوبی تشخیص نمی دهد. سهم زندگی او از دوران کودکی چیزی جز سختی نیست. دوست دارد درس بخواند اما درک این موضوع برای والدین او بسیار سخت است.
روزهایی که برای تهیه مواد راهی کوچه و خیابان های شهر می شود، دختر بچه های هم سن و سال خود را که می بیند به حال آنها غبطه می خورد که چرا من نباید مانند انها زندگی کنم.
والدین او در دنیای مواد مخدر غرق شده و مهناز و آسیه قربانی محفل های شبانه ای انها هستند. هر از گاهی که پدر مهمان جایی برای کشیدن است باید تا برگشت (جعفر) درد خماری را تحمل کنند.
خواهرش آسیه که یک سال از او بزرگتر است به عقد یکی از کاسبان مواد مخدر در آمده است. او برای رهایی از کتک ها و آزارهای پدر تن به ازدواج اجباری داده زیرا چاره ای دیگری ندارد.
وقتی مهناز (مستعار)۱۲ ساله می شود یکی از دوستان پدرش او را برای اصغر که او نیز مصرف کننده و توزیع کننده مواد مخدر است خواستگاری می کند. او بدون هیچ مراسمی و با یک عقد ساده محضری زندگی مشترکش را زیر یک سقف آغاز می کند.
یک ماه اول شرایط تا حدودی متفاوت تر از خانه پدری سپری می شود. کم کم کتک زدن های همسر شروع و مهناز باید ادامه دهنده مهمانی های خانه پدری برای او باشد.
مهناز ناخواسته باردار شده است. او می داند سرنوشت این طفل مانند او مبهم و سیاه و روزهای ناخوشایندی در انتظار آنها نیست.
چند ماه مانده به دنیا آمدن (زهرا)،جعفر به دلیل مصرف و تزریق شیشه فوت می شود. او جایی بین خانواده ندارد و باید به تنهایی دخترک را بزرگ و سختی های زندگی را به دوش بکشد.
او برای گذراندن امرار معاش زندگی مجبور به انجام کارهایی که دوست ندارد می شود. او به بیماری اچ. ای.وی مبتلا و این بیماری وحشتناک به دخترش منتقل شده است.
مهناز در رفت و آمدهای شبانه با مردی به نام رحمان آشنا می شود و برای رهایی از مشکلات و جستجو آرامش صیغه موقت او می شود. “زهرا” از آزار و اذیت های ناپدری در امان نیست. کم کم جای سیلی روی صورت و کبودی های روی بدن دخترک نمایان می شود.
او در قبال خورد و خوراک بخور و نمیر باید برای همسرش درآمد زایی کند. توزیع مواد تنها یکی از برنامه های است.
مواد پاتوق این مادر ۱۶ ساله، یکی از پارک های ایلام است. گوشی نوکیا قدیمی همراه او صفحه ندارد. اکثر مشتری های مهناز نوجوان و دانش آموز هستند.
او بدون دلهره چندین بسته مواد مخدر از نوع های صنعتی و سنتی در جیب دارد. گوشی او مدام زنگ می خورد و مهناز انها را به گوشه ای از پارک راهنمایی می کند.
او سواد خواندن و نوشتن ندارد اما اسکناس های ده هزاری و پنج هزاری را خوب تشخیص می دهد.
هر از گاهی “رحمان” با او تماس و مشتری جدید معرفی می کند. سرش شلوغ و با بی حوصلگی جواب سوالات را می دهد.
او می گوید؛ در سن ۸ سالگی چندین بار از سوی دوستان پدرش اذیت شده و این تعرض ها بعد از مدتی برای او و خواهرش عادی می شود.
مهناز با بغض ادامه می دهد؛ دلم برای دخترم می سوزد. خدا می داند وقتی خانه نیستم رحمان چه بلایی سر او می آورد.
او در پایان جز مرگ آرزوی دیگری ندارد. و تنها دل مهناز به وجود دخترش زهرا خوش است و او را به اسم (دلخوشی) صدا می زند.
آمادگی بهزیستی برای همکاری صدور مجوز کمپ ماده ۱۶
مدیرکل بهزیستی ایلام در گفت و گویی از آمادگی این اداره کل برای همکاری در زمینه صدور مجوز کمپ ماده ۱۶ در استان خبر داد.
وی افزود: همچنین بهزیست استان آمادگی دارد تسهیلات مورد نیاز را در اختیار بهبود یافتگان از مواد مخدر قرار دهند.
وی تاکید کرد: افزایش معتاد خودمعرف به کمپ های ترک اعتیاد در استان نشان می دهد که افرادی که دام اعتیاد گرفتار می شوند راغب به ترک اعتیاد خود هستند.
اعتیاد پدیدار اعضای خانواده را تحت تاثیر اعتیاد قرار می دهد
کارشناس و مشاور مسائل خانواده در گفت و گویی با خبرنگار ما می گوید: زمانی که اعتیاد پدیدار می شود، اعضای خانواده و دوستان نیز اغلب تحت تاثیر اعتیاد قرار می گیرند.
رحمی افزود: ارتباط با افرادی که اعضای خانواده آن ها درگیر اعتیاد است و از این مشکل رنج می برند، می تواند نقطه امیدی برای تغییر رفتار باشد.
وی بیان داشت: مشاوره خانواده و ترک اعتیادُ در کنار خانواده ها کمک میکنند تا افراد کنار فرد معتاد رویه بهتری داشته باشند. این مشاوره میتواند به خانواده فرد معتاد کمک کند.
منبع؛ پابگاه خبری راسان خبر