پایگاه خبری ایلام رویداد

مدارا با تقدیر!

۱۴۰۳/۰۷/۱۶ ۲۳:۰۰ چاپ

ایلام رویداد | به نقل از راسان خبر؛ به تازگی وارد ۶۰ سالگی شده بود که او در اوج بی مهری در خانه سالمندان اسکان داده شد. جایی که شاید کمتر فرزندی دلش می اید پدر و مادر خود را آنجا به حال خود رها کند مگر آنکه آن فرد بی کس باشد.

چند سال از آمدنش به سرا می گذرد، اما هنوز به این مکان عادت نکرده است. مدام بهانه پسرش را می گیرد. پرستاران سعی دارند جای خالی او را پر کنند تا کمتر احساس غریبی کند اما بی فایده است. او همچنان بی قرار و می خواهد هرچه زودتر به خانه برگردد.

با آنکه در پرونده او سابقه بیماری آلزایمر ثبت شده اما هوش و حواسش کاملا جمع است. اطراف “زلیخا” چند نفر دیگر که شرایط بیماری او را دارند وجود دارد اما آنها آنطور که باید مانند او سرحال نیستند.

او گذشته را خوب به یاد دارد و از خاطرات شیرین دوران جوانی می گوید که به خاطر زیبایی چهره و قامت بلند اکثر مردان روستا خواستگار او بوده اند. خانم مسن حدود ۷۰ ساله روی تخت کناری او دراز کشیده و دو دستش را زیر سرش گذاشته است. هر از گاهی لبخندی پر معنا گوشه ای لب او می نشیند انگار خاطرات مشابه دارند.

گویا بی مهری فرزند فقط دامن گیر این مادر ۶۰ ساله نشده و هستند پدر و مادرانی که چندین سال است علی رغم میل خود و با صلاحدید فرزندان خود ساکن خانه سالمندان شده اند و برخی از آنها با گذشت سالیان سال همچنان چشم به راه دیدن و یا بغل کردن بچه های خود هستند.

آشناتر از فرزند!

پرستاران که از فرزند برای این مادران آشناتر هستند مانند پروانه دور آنها می چرخند تا کمتر دلتنگ عزیزانشان شوند و محیط شاد را برای آنها فراهم می کنند.

زلیخا حرف های بسیاری برای گفتن دارد اما نمی داند از کجا شروع کند. دوست دارد با کسی صحبت و درد دل کند. نزدیک او شدم و از زندگی پرسیدم. در اولین کلام سراغ تنها فرزندش را گرفت. درب را باز کنید. صادق آمده است. او به من قول داد به زودی من را با خودش می برد. سپس از سختی های زندگی و آرزوهای کودکی سخن های بسیاری گفت..

او از سن  ۸سالگی با تعداد ۷ خواهر و برادر دیگر به کار کشاورزی و دامداری مشغول بوده و به گفته ی پدرش آنها عصای دست او و مادرش در کمک به کارهای خانه بودند.

زلیخا ۱۳ ساله سن بیشتر نداشت که با تصمیم پدرش، زن سوم مردم میانسال حدود ۴۵ ساله روستای همجوار شد و باید ادامه رنج ها و مشقت ها را به خانه ی مردی که فاصله سنی زیادی با او داشت می برد و مجبور بود با سرنوشت و تقدیر مدارا کند.

او آن زمان دوست داشت مانند هم سن و سال های خود خواندن و نوشتن یاد بگیرد اما درس خواندن دختران برای والدین ساکن روستا زیاد اهمیت نداشت و باید ازدواج می کردند و  آرزوها را برای همیشه فراموش میشد.

طی همان سال چهار خواهر دیگر او با شرایط مشابه با مردهای که چندین سال از انها بزرگتر بودند ازدواج کرده راهی خانه بخت شدند. به گفته ی زلیخا ازدواج با مردان سن بالا به خاطر داشتن دام و زمین های کشاورزی بین مردم روستا رواج و خانواده ها چنین داماد هایی را ارزو داشتند.

فوت همسر و بی کسی زلیخا!

او در سن ۳٠ سالگی همسرش را به دلیل کهولت سن و بیماری از دست می دهد و سرنوشت غم انگیزش حالا غمگین تر شده و باید سختی های زندگی را به تنهایی به دوش بکشد. شب و روز در زمین کشاورزی که از شوهرش به او رسیده به سختی کار می کند و در کنارش به دامداری نیز مشغول می شود. تا تنها فرزندش درس بخواند و در آینده صاحب شغل شود.

“صادق” رفته رفته بزرگ و بزرگ تر و در دانشگاه دولتی با رتبه عالی قبول می شود. زلیخا که طاقت دوری او را ندارد تصمیم به فروش زمین کشاورزی و خانه می گیرد تا همراه او راهی شهر شود.

بیماری آلزایمر و سپردن به خانه سالمندان!

بعد از اتمام درس، صادق با همسر دلخواه خود ازدواج و می خواهد ساکن تهران شود. وقتی زمان رفتن آنها فرار می رسد مادرش را به بهانه داشتن بیماری به خانه سالمندان می آوردند. او چون تمامی دارایی را فروخته و مکانی برای زندگی ندارد مجبور به پذیرفتن شرایط می شود  از طرفی پسرش به او قول می دهد به زودی سراغش می آید اما با گذشت ۵ سال خبری از او نشده است..

سمیه پرستار شاغل در یکی از خانه های سالمندان در گفتگویی می گوید؛ اوایل که زلیخا به اینجا آورده شد پسرش در طول ماه چند بار تلفنی جویای احوال او بود اما این تماس ها کم کم قطع و بجز واریز حق پرستاری دیگر خبری از او نشد حتی در این مدت یکبار برای سرکشی نیامده است.

رحیمی (مستعار) افزود: در پرونده او سابقه بیماری آلزایمر وجود دارد اما خیلی سرحال است. داروها را سر موقع مصرف و اگر فراموش کنیم به ما یادآوری می کند.

او بیان داشت: پرستاران زلیخا را خیلی دوست دارند. برای ما حرف های شیرین میزند و ما را به آینده امیدوارتر می کند.

لیلا دیگر پرستار ادامه داد: زلیخا همسایه قدیمی مادر بزرگم است. اوایل که به ایلام آمده بودنند سختی های بسیاری برای پسرش تحمل می کرد. صادق زحمات مادرش را با گذاشتن او در خانه سالمندان به خوبی جبران کرد!

صمیمی گفت: حتی یادم هست برای تامین مایحتاج زندگی خانه های مردم را نظافت می کرد.

او ادامه داد: دوران پیری برای همه انسان‌ها وجود دارد و سالمند شدن چرخه روزگار است اما قدردانی فرزند از والدین در این دوران با اهمیت است که متاسفانه برخی فرزندان بویی از این احساس نبرده اند.

فعالیت ۲ مرکز نگهداری سالمندان در ایلام

مدیرکل بهزیستی ایلام در گفت و گویی اظهار داشت:  ۲ مرکز نگهداری سالمندان در استان فعال است که در این مراکز ۷۰ سالمند نگهداری می‌شوند.

حسین نورعلیوند افزود: از ۷۱ هزار سالمند استان بیش از شش هزار نفر از خدمات حمایتی این سازمان برخوردار هستند.

وی عنوان کرد: هم اکنون سه محیط با همکاری شهرداری برای سالمندان اختصاص‌داده‌شده است که اقداماتی در راستای مناسب‌سازی این محیط‌ها در حال انجام است.

خدمات کمیته امداد ایلام به ۳۳ هزار سالمند

مدیرکل کمیته امداد ایلام نیز گفت: هم اکنون بیش از ۳۳ هزار سالمند در قالب ۱۷ هزار خانواده مددجو از خدمات این نهاد در استان برخوردار هستند.

رضا طاهری افزود: این تعداد سالمند مددجو ماهیانه ۲۲۶ میلیارد ریال مستمری دریافت می کنند اگرچه که مستمری تنها یکی از مزایای دریافتی این خانواده ها است.

منبع؛ پایگاه خبری راسان خبر

https://rasankhabar.ir/?p=88028

نویسنده:
سمیه آذرمهر
همرسانی کنید:

نظر شما:

security code

طراحی و پیاده سازی توسط: بیدسان